۱۳۹۲ دی ۱۱, چهارشنبه

یونان "مهاجرین، پناهجویان و خشونت های نژادپرستانه"



(این بخش در چند قسمت منتشر خواهد شد)
از آنجاییکه نزدیک به دو دهه است که قاره اروپا میزبان موجی بزرگ از مهاجرین و پناهجویان از سراسر دنیا میباشد. در این میان بخشی عمده ای از این پناهجویان و مهاجرین را از سال 2000 میلادی ببعد مهاجرین و بیجاشدگان از افغانستان تشکیل میدهد. از طرف دیگر طی یک دهه اخیر پناهجویان ایرانی نیز بیشتر از پیش در دروازهای اروپا به چشم میخورند که به دنبال جای امنی در کشور های اروپایی میگردند.
یکی از راه های عمده و اساسی برای رسیدن به کشورهای اروپای غربی و مرکزی  یونان میباشد که خصوصا در سالهای 2004 تا 2012 تقریبا  %90 کل مهاجرین و پناهجویان در اروپا ازاین طریق وارد اروپا میگردیدند. یونان با سابقه تاریخی چند هزار ساله و تجارب تلخ از پیامدهای جنگ های اول و دوم جهانی و کشتارهای دسته جمعی یونانیان توسط نازی های المان، در ابتدا (سالهای اول) با آغوش باز و مهمان نوازی از هزاران پناهجوی تازه وارد استقبال مینمود. کمک و مراقبت از پناهجویان و مهاجرین
عموما مردمی و خود جوش بود. متاسفانه دولت یونان کدام برنامه خاص برای این مهاجرین نداشت. مهاجرین دسته دسته از ترکیه وارد مرز یونان شده و بعد از یک پرس و جوی ابتدایی به آتن پایتخت یونان میامدند. پارکهای عمده شهر آتن  گروهای مختلف  مهاجرین از سراسر دنیا را در خود جای داده بود. کمک های اولیه برای امرار معاش این تازه واردان فقط از طرف مردم و بعضی مؤسسات خیریه صورت میگرفت. تمام این مهاجرین در پارکها و ساختمان های متروکه زندگی میکردند. دولت یونان گاه بیگاه  متاسفانه بدون اینکه خود برنامه ای
رهبر حزب طلوع طلایی
 داشته باشد سیاست کلی اتحادیه اروپا را در قبال مهاجرین و پناهجویان مورد نقد و انتقاد قرار میداد. از طرف دیگر 
گروه نشنالست یونان بنام طلوع طلایی که بعد از سقوط حکومت دیکتاتوری درسال 1974 هیچگاهی نتوانسته بود در جامعه یونان طرفدار پیدا کند اما بعد از دهه 90 کم کم طرفداران این گروه افزایش یافت. دلیل اساسی نفوذ این گروه در جامعه یونان بی کفایتی دو حزب عمده "دموکرات نو (Nea Dimokratia) و حزب سوسیالست سراسری یونان (Pasok)" که عمدتا زمام حکومت کشور را دردست داشتند شمرده میشود. فساد اداری، نابرابریهای اجتماعی و ....... کم کم باعث شد که مردم از این دو حزب پرقدرت یونان روی بگردانند. حزب عمده دیگر که کمونست ها بودند هیچگاه نتوانستند اعتماد مردم را حاصل کنند. در نتیجه احزاب خورد و کوچک که تاهنوز نتوانسته بود هرگز در پارلمان راه پیدا 
حمالا فاشستی برضد مهاجرین
کنند رشد نمودند. درین میان نیز عده ای قابل توجهی به حزب نشنالست طلوع طلایی (Golden Dawn  یا Hrysi Avgi ) روی آوردند. در سال 2002 یونان جزء حوزه یورو گردید. با سرازیر شدن کمک های اروپایی در یونان بجای اینکه دولت مردان یونان با استفاده ازین فرصت  اقتصاد واقعی یعنی صنعت و رشد اقتصادی کلی کشور را تقویت بخشد برعکس بدنبال عیش و نوش و سوء استفاده نادرست از کمک های اروپایی پرداختند و از طرف دیگر هم اتحادیه اروپا با آگاهی کامل از واقعیت امر چشم پوشی نموده و یونان کم کم و به تدریج به یک  نابسامانی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نزدیک و نزدیکتر میگردید. با اغاز بحران اقتصادی سال 2010 در اروپا دیگر این رشد اقتصادی کاذب بهم ریخت و پایه های اقتصادی یونان یکی پس از دیگری از هم پاشید و فروپاشی اقتصاد یونان بزودی جامعه خوش خواب و خیال این کشور را به خط فقر و بیچارگی نزدیک نمود. چنانچه امروزه فیصدی بیکاری دراین کشور نزدیک به 28% بوده بالا تر از 20% مردم زیر خط فقر زندگی میکنند. مؤسسات خیریه که قبلا منحصر به مهاجرین و پناهجویان بود امروزه 50% مراجعین انهارا مردم خود یونان تشکیل میدهد. این نابسامانی اجتماعی و فقر اقتصادی از یکطرف  مردم را از دو حزب عمده سوسیال ها و دیموکرات ها رویگردان نموده و از طرف دیگر باعث ایجاد تنش های گوناگون اجتماعی، اقتصادی و سیاسی گردید. مسلما طبقات متضرر جامعه که مهاجرین و پناهندگان نیز جزء این گروه محسوب میگردد بیشتر از پیش  در معرض خطرات گوناگون اجتماعی و اقتصادی قرارگرفتند. گروه نشنالیست طلوع طلایی با شعارهای ضد مهاجر و به بهانه های گوناگون مهاجرین و پناهندگان را مورد تهاجم و تاخت تاز قرار داده و در اکثر موارد رفتار خشونت آمیز و سیاست های ناذیستی آنها مورد استقبال جامعه مأیوس و شکست خورده یونان گردیده و روز به روز نفوذ بیشتری در جامعه پیدا میکرد  و به اصطلاح از
افزایش خشونت ها برضد مهاجرین از مرکز یونان به تما م ولایت ها
آب گل آلود ماهی گرفتند. از سال 2010  به بعد ما بعضا روزانه شاهد چندین حملات وحشیانه این گروه بر مهاجرین و پناهجویان بودیم. درمرکزیونان  و کم کم در تمام ولایت های یونان حوادثات و رفتارهای خشونت بار و نژادپرستانه یک امرعادی و روزمره گردیده بود که تاهنوز جریان دارد. قابل یادآوری است که سکوت و بی توجهی دیگر کشورها و مسؤلین اتحادیه اروپا در قبال این اوضاع از نگران کننده به حساب میاید.

ادامه در قسمت  بعدی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر